پشت لبخندم غمی پنهان مدارا میکند

پشت لبخندم غمی پنهان مدارا می‌کند
گاه گاهی بارشی آن را هویدا میکند
می‌پرد گنجشکک دل بر شاخه های خاطره
تلخ و شیرین عمرم را تماشا می‌کند
بغض هایم حسرت یک شانه درخوت دارد و چشم هایم غنچه ی غم را شکوفا می‌کند
دست نقاش زمان در موی احساسم چه زود تارهای مشکی اش را رنگ دریا میکند
دفتر دلتنگی ام را کاش میبستم
ولی دست تقدیر م چرا امروز و فردا میکند 😔😔😔😔
دیدگاه ها (۰)

چشم هایت مانده در یادم و صدایت در گوشم بگو‌چگونه دلتنگ نباشم...

زندگی نامه ی من نامه ی آزار من است غم مباش به کران آمده چون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط