غزل گفتن برای تو به غیر از روسیاهی نیست

به غیر از بغض و گریه، برایم هیچ راهی نیست
نشستی گرچه پهلویم ، ولی از عشق نگاهی نیست

امید زندگانی می شود دور از دلم هر روز
شبیه باد پاییزی که گاهی هست و گاهی نیست

بیابانی ست چهار سویم و من تشنه تر از تشنه
ببار ای ابر باران خیز که ما را دیگر آبی نیست

غمی قلبم را می‌خورد از گشنگی عمری‌ست-
که قتل پیکر فرسوده من اشتباهی نیست

به جرم یک تفس با تو عمری ست که می میرم
به غیر از عاشقت بودن مرا دیگر گناهی نیست

غزل گفتن بدون تو مرا رسوای عالم کرد
غزل گفتن برای تو به غیر از روسیاهی نیست
دیدگاه ها (۱)

آیه آمدنت

💔به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد💔

❤️حرمت عشق,❤️

خط بزن

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط