خانه های قدیمی را دوست دارم چونکه

خانه های قدیمی را دوست دارم چونکه...
چایی همیشه دم بود
روی سماور
توی قوری.
در خانه همیشه باز بود

مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواست.
غذاها ساده و خانگی بود
بویش نیازی به هود نداشت
عطرش تا هفت خانه می رفت
کسی نان خشکه نداشت
نان برکت سفره بود.

مهمانِ ناخوانده، آب خورشت را زیاد می کرد
بوی شب بو ها و خاک نم خورده حیاط غوغا میکرد
خبری از پرده های ضخیم و مجلسی نبود، نور خورشید سهمی از خانه های قدیم بود!
دلخوری ها مشاوره نمی خواست
دوستی ها حساب و کتاب نداشت
سلام ها اینقدر معنا نداشت!

:خانه زرنگار، شیراز

(خیابان لطفعلی خان زند، کوچه سی وسه)
دیدگاه ها (۶)

یه جنگل رویایی در خطه گیلانواجارگاه ، رودسر ، گیلان ‌.شهر و...

جنگل های زیبای فومنمسیر رسیدن به بالاترین نقطه قلعه رود خان....

‌آرامش نسیم عشقی است که هر لحظه در هوا جاریست کافی است پنجره...

‌خوش به حال آسمونی كه هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره ...ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط