گاهی دلت می خواهد

گاهی دلت می خواهد
در تمام روزمرگیهایت
در لابه لای تمام لحظه های سرد تنهایی ات
در انجماد یخ زده احساست
نقش بلورین نگاهی مهربان
بر آینه ی قلبت نقشی از محبت بزند
تا انعکاس تابش آن گرم کند
جان به سرما نشسته ات را،
با هرم نفسهایش
آتشکده ایی از عاشقانه ها
بر پا‌ کند در میان آغوشش
و تو را پذیرا باشد به مهر
به شوق
و به عشق؛
نگاه هایش مُرفینی باشد برای
تمام دردهای تن رنجورت
و دستهایش وقتی می لغزند
جایی میان لمس گیسوان و شانه هایت
تمام بار ناملایمات زندگی را
از دوش خسته ات بر دارد،
صدایش آنگاه که
نجواگونه عاشقی را
در گوش جانت زمزمه می کند
غرق شوی در یک رویای آرام و شیرین...
می بینی...
گاهی دل انسان
چه بی تابانه بهانه گیر می شود
و بیقراری می کند...🦋🦋
دورازحضور
پشت هرسگ شدنی یک
دلتنگی سنگین سایه افکنده.
که رسم عاشقی این است محبوبم🫂🫀🧿🌐

گِجَمیز خیرلی اولسون اورگیمین بندی💞
دیدگاه ها (۰)

وَ؏ــِشْق"چِقَدرمۍتَوانَدوَسیع‌باشَد، که‌ِتَنھاباآمدَن‌یِک‌ن...

روسری وا میکنی خورشید عینک می زند !دسته گل غش میکند پروانه پ...

تقدیم به قلب رئوف ومهربونت جانانم🫀امان از آن که با پیکی دلم ...

💚دلم نشستہ بہ پایت ڪہ رسم عشق این است بسے شڪستہ برایت، ڪہ رس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط