جنگل ثمر نداشت تبر اختراع شد

جنگل ثمر نداشت ، تبر اختراع شد
شيطان خبر نداشت، بشر اختراع شد

هابيل ها مزاحم « قابيل» می شدند
افسانه ی« حقوق بشر» اختراع شد !

مردم خيال فخر فروشی نداشتند
شيئی شبيه سكه ی زر اختراع شد

فكر جنايت از سر آدم نمی گذشت
تا اينكه تيغ و تير و سپر اختراع شد

با خواهش جماعت علاف اهل دل
چيزي به نام شعر و هنر اختراع شد !

اينگونه شد كه مخترع ازخير ما گذشت
اينگونه شدكه حضرت ِ «شر» اختراع شد !

دنيابه كام بود و … حقيقت؟مورخان !
ما را خبر كنيد؛ اگر اختراع شد !
دیدگاه ها (۱)

ملا نصرالدین هر روز یک مشتاز علف خرش کم می‌کرد ,,,تا به نخور...

هيچ وقت از خودمون پرسيديم قيمت يه روز زندگي چنده ؟ ما که قيم...

پاییز را دوست دارم… ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺗﺐ ﮐﺮﺩﻩ! ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ...

بايد قيدشان را بزنی ! قيد همه آدم‌هايی را كه برای خوشحال كرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط