من همون دختریم که کل زندگیم خلاصه شده

من همون دختریم که کل زندگیم خلاصه شده
تو چهارتا تا چیز:
رنگ زرد؛کاکتوسا؛موسیقی و کتابا :) !
این چهارتارو میپرستم
روحم‌ ترکیبی از موزیک و ارزوهام!
من خیلی حرف میزنم،خیلی.
اینقد که از حرف زدنای زیادیم خسته میشی
از احساساتمم که نگم؛یه کوزه پر از احساسام که هرآن ممکنه بشکنه و بوم همه احساساتم بپاشه رو در و دیوار زندگی!
من با چیزای مادی و الکیه زندگی سروکار ندارم این چیزا به درد من نمیخوره اصن.
من تو دنیای خودم زندگی میکنم،یه‌عالمه شخصیت ساختم واسه خودم تو ذهنم که هرکدومشون یه جایی کمکم میکنه
من شادیم خیلی شادیه.
غمم خیلی غمه!
تیکه تلخش همینجاست
من یه تایم طولانیه دارم
تو این خیلی غم،دستُ پا میزنم
ولی میدونی چیه؟!
من باوجودِ این خیلی غم،تا اینجا اومدم
با وجودِ این خیلی غم،یه جوری پشتیبان بودم
که متوجه غمم نشدن!
من باهمه این غم بازم همون آدم
همیشگیو نشون دادم به همه
و نذاشتم تصورشون نسبت بهم تغییرکنه
من یه چیزیو خوب میدونم؛
قلبه زردِ من که عاشقه کاکتوس هاوموزیکاوکتاباس
قصد نداره به این زودیا ببازه!📒

_میم_