ما متفاوتیم

p¹⁶
ات از بالای سالن به پایین رفت و دست جیمین رو گرفت و از اون سالن بیرون رفت
آلیسیا روی زمین افتاد و پشت سر هم از وجودش خون بالا میآورد اونا قلب مادرشو بیرون آورده بودن و ات کاری کرده بود قطره ای خون در وجود آلیسیا نمونه
ج. صدا های داخل چین
ات. به تو ربطی ندارن
بر میگردیم
ج. ات ول کن دستمو من باید بگردم همه دارن گریه میکنن  و ناله میکشن
ات. میخوای برا تو هم گریه کنن
ات خیلی ترسناک نگا میکرد جوری که مردمک چشمش کم مونده بود تموم سفیدی های چشمشو بپوشونه
ج. نه
ات و جیمین به دریا رفتن
ج. دیونه شدی اینجا پر یخه من یخ میزنم
ات. مگه موقع اومدن یخ زدی
ات جیمین رو داخل آب کشید و ات داخل آب تبدیل به پری شد و باز هم سمت قصر داخل دریا برگشتن
در حالی که تموم قصر به آتیش کشیده شده بود و جیمین اصلا از این موضوع خبری نداشت
ات زهرشو به تموم این قصر ریخته بود و انتقام مادرشو از تموم انسان هایی که چه تقصیر داشتن و چه تقصیری توی مرگ مادرش نداشتن  گرفته بود
توی راه ات جیمین رو از زیر اب بالا برد و به سمت جزیره ای که توش جینین و خانوادش زندگی میکردن  جیمین  چرخوند 
ج. تو چیکار کردیییی
ات. انتقاممو از تموم نسلت گرفتم و نسل های آیندت
ج. اونا تقصریی نداشتن پدر بزرگ من مقصر بود و اون هم مرده تو قول داده بودی بلایی سر هیچ کسی نمیاری
ات. نه من همچین قولی ندادم گفتم اگه بلایی سرم نیاری بلایی سرت تو قصر خودم نمیارم
ات. میدونی من از حرف پیچوندن و اشتباه گفتن حرف خیلی بدم میاد اون آدما مرگ مادرمو به گردن پدر بزرگ مردت انداختن ات صفحه قتل مادرشو جلوی جیمین گرفت
ات. بخون
ج. پس برا این مشتاق دیدار مادر بزرگم بودی
ات. اره تو چی فک کردی
ات‌ یادته گفتم ازت یه چیزی میخوام
ج. اره
ات. الان میخوام میگم و تو اعتراضی بابتش نمیکنی
ج. من تموم چیزایی که تو خواستی رو بهت دادم و از این به بعدم دیگه هیچ کاری برات انجام نمیدم
ات. پس تو هم بمیر
ات از موهای جیمین گرفت و اونو داخل آب سرد فرو برد و مه ی که دور جیمین انداخته بود تا از سرما ازش محافظت کنه از بین رفت جیمین زیر آب دستو پا میزد تا خودشو بالا بکشه ات سر اونو بالا آورد
م. انجام میدی یا نه
ج. نععع
ات بازم سرو اونو داخل آب کرد
این چندین بار تکرار شد و آخر جیمین اره گفت
ات. ازدواج میکنی با من
ج. چیی
ات. اره ازدواج میکنی با من تو رو مثل یک پری شکل میدم
ات. به پدرم قولی دادم و یکی از قول هامو انجام دادم و یکی دیگش مونده
و تو هم انجامش میدی
جیمین ساکت موند و مه به دور جیمین برگشت و اونا به سمت  قصر ات رفتن و جیمین باز توی غار زندانی شد
لایک ها ۴۰ تا رو رد کنه پارت میزارم کامنت ها ۳۵ تا رو من دیگه مجبور شدم که شرط بزارم برا فیکام چیزی که متنفرمو مجبورم میکنین انجام بدم
دیدگاه ها (۳۴)

ما متفاوتیم

ما متفاوتیم

ما متفاوتیم

ما متفاوتیم

ما متعاوتیم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط