در این سرای بیکسی

در این سرای بی‌کسی
نشسته‌ام به در نگاه می‌کنم
دری‌که آه می‌کشد
تو از کدام راه می‌رسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی‌ام در این امید پیر شد 
نیامدی و دیر شد....
#هوشنگ_ابتهاج
دیدگاه ها (۰)

‌طُ فقط ، بخند ‌درختان بادام به قدر کافی شکوفه نداده‌اند،لبخ...

اگر میدانستم که هیچ کدام از خاطراتم به نابی و زیباییخاطرات د...

در عشق هیچ آرامشی وجود ندارد!هرکَس که عشق رابرای آرامش می‌خو...

بعضی وقتا دلم می‌گیره برای حال و روز شهریار چه فریادهایی پشت...

تو از کدام راه می رسی؟خیال دیدنت چه دلپذیر بود.جوانی ام در ا...

آیینه پرسید که چرا دیر کرده استنکند دل دیگری او را اسیر کرده...

🥀🕊💔😭دارد زمان آمدنت دیر می شوددارد جوان سینه زنت پیر می شودو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط