اجازه هست

اجازه هست
"تو" را همچون
پیراهنی سپید به تن ڪنم
تا داغِ سوخته‌ےِ تنم را بپوشانی....؟
یا "تو" را بِسانِ شـ؏ـرِ ؏ـاشقانه‌اے
سپید بِسُرایم تا شراره‌هاے ِتبدارِ واژه هایم را
نهفته سازی.....؟
یا "تو" را همسانِ یڪـ نسیم در آغوش بِڪَـیرم
تا ڪَداختڪَیِ آهنِ تنم به خنڪاےِ
وزشِ آن خاموش شود...؟
اے دردِ خوش نشسته به جانِ من....
اے دردت به جانِ من...

اجازه هست
سوالی بپرسم از شما
حالِ دلت بی من خوب است....؟


💙💔
دیدگاه ها (۰)

گاهــــــــــی پای کسی می مانی...که نه دیدیش ...نه می شنــــ...

خیلی دلتنگتم. شاید چون ازت دورم، انقدر دلتنگتم.خیلی دلم برای...

شاید شبی دیڪَـر نباشم تو اما هر شب دریچه قلبت را بڪَـشا ...

ولی این متن آخر تنهایی یڪیو نشون میده:«ڪیست جز گریه به دلتنگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط