🌱🍒پرنده گفت : " چه بویی ، چه آفتابی ، آه
بهار آمده است
و من به جستجوی جفت خویش خواهم رفت . "
 
پرنده از لب ایوان
پرید ، مثل پیامی پرید و رفت
پرنده کوچک بود
پرنده فکر نمیکرد
پرنده روزنامه نمیخواند
پرنده قرض نداشت
پرنده آدمها را نمیشناخت
پرنده روی هوا
و بر فراز چراغ های خطر
در ارتفاع بی خبری میپرید
و لحظه های آبی را
دیوانه وار تجربه میکرد
  
پرنده ، آه ، فقط یک پرنده بود!🌱🍒

#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۹)

🍒🌱جنگ بر سر من و خدا و عشق بود سیبسیب بی گمان در این میانه ب...

🌱🍒تو مرا جست و جو می کنی يا من ترا ای چشم شيرين دلربا همه رو...

🍒🌱اما گاهی کسی برایت عزیزتراز خودت می شودوبرای دل او می مانی...

🌱🍒گمــــراه شدم، ره سوی جانان ز که پرسم؟وز هجــر بمردم، خبر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط