سوکوکو

زیادی زیباست.......

ترجمه:
دازای: دوست دارم
تو میتونی قلبم رو بگیری، چویا!
(قلبم) از قبل از تو پر شده!

چویا: لطفا، برو..

دازای: چیه؟ چی شده عزیزم؟

چویا: تو چیزی از من نمیدونی
فقط سه هفته هست که من رو میشناسی

دازای: سه هفته؟؟*
چویا، من تو رو در تمام عمرم میشناختم

چویا: تمام زندگیت..؟

دازای: این درسته
وقتی به موسیقی زیبایی شنیدم به این فکر کردم که.... او این را دوست دارد
به گل ها نگاه کردم که میدونستم قرار است روزی آنها را به تو خواهم داد...

چویا: اوه، وایستا، وایستا!
دیدگاه ها (۳)

درخواستی

فیودور و دازای

کاسپلی دازای

نیکلای

سناریوی طنز عاشقانه: «روز قدردانی» (Dazai × Chuuya + حسادت ...

گل قرمز و اسلحهاز زبان راوی: دازای نُوا رو آورد چویا با چشما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط