یاری آن است که زهر از قبلش نوش کنی
نه چو رنجی رسدت یار فراموش کنی
هاون از یار جفا بیند و تسلیم شود
تو چه یاری که چو دیگ از غم دل جوش کنی
علم از دوش بنه ور عسلی فرماید
شرط آزادگی آن است که بر دوش کنی

یاری آن‌ست که زهر از قِبلش نوش کنی
نه چو رنجی رسدت یار فراموش کنی
#سعدی
ما در کمک کردن به دیگران بسیار متوقع
هستیم.سعدی میگه اگر کسی رو بخاطر
خدا ( یار) یاری کردی و کسی خوبی تو رو با
بدی جواب داد نباید در تو موج ایجاد بشه
تو باید دریا میشدی و ریگی در تو انداختن
نباید بزرگ بودن تو رو متزلزل کنه...
دیدگاه ها (۰)

چو شیر به خود سپه شکن باشمعنی: همچون شیر، نیرومند و قوی و در...

سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگزمرده آنست که نامش به نکویی نبردن...

سوال:چرا نوح(ع) به هنگام قبض روح شدنش گفت اگر می‌دانستم دنیا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط