چشمانش مانند غروب افتاب بود وقتی نگاهشان میکردم تمام

چشمانش مانند غروب افتاب بود ؛ وقتی نگاهشان میکردم ، تمام دردهایم فراموش میشد
دیدگاه ها (۰)

خاطراتی که مانند عذاب هستند و درد هایی که باعث قدرت اند ؛ زن...

مست آن عشقم ؛ که سال ها پیش پیک اخرش را نوشیدم

گوش های ناشنوا و مغز های کوچک ؛ میخواستند حرف های ناگفته من ...

لحظه‌ی زیبای غروب افتاب ..چابهار زیبا..

ولی من داشتم اینو فراموش میکردم :)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط