کاش میشد توجنگل موهات گرگم به هوا
وبازی کرد
وتمشک وحشی خورد .
کاش میشدوسط مرداد توساحل پشت پلکات لم داد وآفتاب گرفت .
کاش میشدروموج مژه هات نشست وماهیگیری کرد.
کاش میشدازآسمون تیره وتاروچشمات ستاره چید
کاش میشدرواستخون ترقوت قایق سواری کرد
وبه دلفینا غذا داد؛بعداروم تومنحنی کنارلبت غرق شد.
کاش میشد روشونت سرسره بازی کرد ‌و
ازآرنجت بوی درختای نارنج شمالو حبس کرد
کاش میشدصدای خسته ی آخرشبتوبغل کرد،
ردنگاه پذازعشقتو بوسید...
دیدگاه ها (۱)

بی وفایی

تو را آنگونه مى خواهم كه باغى باغبانش راشبيه مادر پيرى كه مى...

چیزی میان ما برای همیشه تغییر کرده‌بود.دیگر به صرافت نمی‌افت...

.و من منتظر تو خواهم ماندهمچون کلبه‌ای تنهاتا دوباره مرا ببی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط