از دردهایم با تو میگویم پدرجان
از گوشواره از النگویم پدرجان

تنها نشانی مانده آن هم جای زخم است
دشمن شبیخون زد به گیسویم پدرجان

دیشب گلت از روی ناقه بر زمین خورد
انگار که در کوچه‌ها مادر زمین خورد

از زخمهای صورتم بابا گمانم
فهمیده‌ای که دخترت با سر زمین خورد

درد شدید مفصل زانو بماند
سوز ورمهای سر بازو بماند

دیشب نبودی حرمله بدجور میزد
لب‌ها بماند…گوشه ی ابرو بماند

هی لا به لای رد شدن‌ها سنگ خوردیم
از هیزها از بد دهن‌ها سنگ خوردیم

در بین کوچه از جوان و کودکان و
بالای بام از پیر زن‌ها سنگ خوردیم

مرد یهودی سوی چشمان مرا برد
خولی لگد زد نیمی از جان مرا برد

بابا! تلفظ کردن نام تو سخت است
بدجور مشت زجر دندان مرا برد

ویران‌نشین شدم که تماشا کنی مرا
مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا

گفتم می‌آیی و به سرم دست می‌کشی
اصلاً بنا نبود ز سر وا کنی مرا

آن شب که گم شدم وسط نیزه‌دارها
می‌خواستم فقط که تو پیدا کنی مرا

از آن لبی که دور و برش خیزرانی است
یک بوسه‌ام بده که سر و پا کنی مرا

با حال و روز صورت تغییر کرده‌ات
هیچ انتظار نیست مداوا کنی مرا

معجر نمانده است ببندم سر تو را
پیراهنت کجاست که بینا کنی مرا

وقتی که ناز دخترکت را نمی‌خری
بهتر اسیر زخم زبان‌ها کنی مرا

حالا که آمدی تو؛ به یاد قدیم‌ها
باید زبان بگیری و لالا کنی مرا

عمّه ببخش دردسر کاروان شدم
امشب کمک بده که مهیّا کنی مرا

#ماه_صفر_ماه_مصایب_اهل_بیت_سلام_بر_قلب_صبور_زینب_سلام_الله_علیه
#ماه_صفر🖤
#دعای_فرج
#التماس_دعا 🤲
#ازکربلاتاکربلا 🥀🥀
دیدگاه ها (۴)

برق خونه رفت بودباخودممم داشتم زمزم میکردم.

قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد

تقدیم دوستان ویسگونم.ومادران عزیز.روزتون مبارک

مادرمتنها شعری استکه شاعرش خداستتقدیم به تمام مادران سرزمینم...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط