من عاشق یه مافیا شدم
من عاشق یه مافیا شدم
𝕀'𝕞 𝕚𝕟 𝕝𝕠𝕧𝕖 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕒 𝕞𝕒𝕗𝕚𝕒♫
[𝕡𝕒𝕣𝕥 𝟙]
ویو ات:
امروز مثل همیشه با خستگی تمام بیدار شدم.... باید میرفتم مدرسه
راستی یادم رفت بگم من اتم، 20 سالمه و با پدرم زندگی میکنم... مامانم وقتی 3 سالم بود مرد و بابام هم از اون موقع به بعد شروع کرد به قمار بازی...
پدر ات: اتتت بیا دیگه الان مدرست دیر میشه
ات: اومدممم
رفتم دسشویی و کارای لازمو کردم و رفتم پایین تا صبونه بخورم
ات:سلام صب بخیر
پدر ات: سلام صبح توهم بخیر
«بعد از صبونه وقتی ات رفت مدرسه»
توی مدرسه:
لیا: اتتتتتتت (پرید بغل ات)
ات: هوی چته دخترررر الان میوفتیم
لیا: خبرو شنیدی؟
ات:کودوم خبر؟
لیا: وای چقد خنگ..
«زنگ خورد»
لیا: بیا بریم بعدن بهت میگم
ات: باش
«رفتن سر کلاس»
استاد: خب بچه ها امروز یه دانش اموز جدید داریم... بیا تو
و همه جیغ زدن (مص جیغای فنا تو کنسرت😂)
ویو ات:
استاد گفت دانش اموز جدید داریم کنجکاو شدم ببینم کیه که همه اینقدر ازش حرف میزنن که یهو....
𝕀'𝕞 𝕚𝕟 𝕝𝕠𝕧𝕖 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕒 𝕞𝕒𝕗𝕚𝕒♫
[𝕡𝕒𝕣𝕥 𝟙]
ویو ات:
امروز مثل همیشه با خستگی تمام بیدار شدم.... باید میرفتم مدرسه
راستی یادم رفت بگم من اتم، 20 سالمه و با پدرم زندگی میکنم... مامانم وقتی 3 سالم بود مرد و بابام هم از اون موقع به بعد شروع کرد به قمار بازی...
پدر ات: اتتت بیا دیگه الان مدرست دیر میشه
ات: اومدممم
رفتم دسشویی و کارای لازمو کردم و رفتم پایین تا صبونه بخورم
ات:سلام صب بخیر
پدر ات: سلام صبح توهم بخیر
«بعد از صبونه وقتی ات رفت مدرسه»
توی مدرسه:
لیا: اتتتتتتت (پرید بغل ات)
ات: هوی چته دخترررر الان میوفتیم
لیا: خبرو شنیدی؟
ات:کودوم خبر؟
لیا: وای چقد خنگ..
«زنگ خورد»
لیا: بیا بریم بعدن بهت میگم
ات: باش
«رفتن سر کلاس»
استاد: خب بچه ها امروز یه دانش اموز جدید داریم... بیا تو
و همه جیغ زدن (مص جیغای فنا تو کنسرت😂)
ویو ات:
استاد گفت دانش اموز جدید داریم کنجکاو شدم ببینم کیه که همه اینقدر ازش حرف میزنن که یهو....
- ۵۷.۹k
- ۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط