آزاد شو از بند خویش زنجیر را باور نکن

آزاد شو از بند خویش، زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگیست، تاخیر را باور نکن
حرف از هیاهو کم بزن، از آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کـن، شمشیر را باور نکـن
خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان
تو شـــاهکـار خلــقتی، تحــــقیر را بــاور نکـــن
بر روی بوم زندگی، هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست، تقــدیر را باور نکــن
تصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رســم کن، تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کـــن تا آرزو، زنجیر را باور نکن
دیدگاه ها (۲)

آرام باش عزیز من، آرام باشحکایت دریاست زندگیگاهی درخشش آفتاب...

هزار تا حرفِ قشنگ بلدم بزنم که دست یه نفرو از باتلاق بگیره ب...

میگه که چاوجوانمچشمهایت مثل غزلی ست که مولانا سروده باشدو شج...

" آدم، کسی برای نجات تو نمی آید..به گونه ای به ما آموخته اند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط