تک پارتی از جیمین
تک پارتی از جیمین
#درخواستی
بعد از رسیدن به خونه از ماشین پیداه شدن بادیگارد ماشینو برد تا پارک کنه ـ
جیمین همینطور که پسر کوچولوش رو بغل کرده بود.. با دست دیگرش دست همسرشو گرفته بود
وارد اسانسور شدن و دکمه طبقه 30 یعنی اخرین طبقه رو فشار دادن
بعد از لحظه ای در اسانسور باز شد
اون ها به طرف در ورودی خونه رفتن ودرو باز کردن
جیمین: عزیزم من میرم جینوو رو بزارم توی تختش (اروم)
ات: باشه عزیزم (اروم)
خیلی خسته شده بودم.. امشب مراسم باشکوهی برای ایدل های کیپاپ با خانواده هاشون بود از ساعت6 تا الان که12 هست سرپا بودم.. من مینجیم یه ایدل سولو همسر پارک جیمین از گروه بی تی اس چون هردومون ایدلیم کارمون توی این جشنش سخت تر بود یکی باید جینوو رو نگه میداشت یکی باید اجرا میکرد
توی فکر خودم بود و رو یه روی پنجره وایساده بودم که یهو دستی دورم حلقه شد
ات: اه جیمین عزیزم.. ترسوندیم
جیمین: امروز خیلی جذاب شدی لیدی من
به طرف جیمین برگشتم و بوسه ای روی لبش کاشتم
جیمین: نظرت چیه.. ادامش بدیم
با سر علامت رضایتم رو دادم و یک بوسه رو شروع کردیم
جیمین یکهو منو براید استایل بغل کرد و به طرف پله ها رفت.. از پله ها بالا رفت و وارد اتاق شد اروم منو روی تخت گذاشت و در گوشم گفت
جیمین: همینطور که میدونی جینوو خوابش خیلی سبکه پس امشب باید خیلی مراقب صدات باشی بیب... امشب تصمیم دارم یه موچی کوچولوی دیگه تو دلت بکارم •••
توهم خجالت بکش از حس بیا بیرون برو نمازتو بخون بچه جان🤣
اسمات نمینویسم ماچ بهتون🥺🫶🏻
نظرتون گیلاسا🍒
پـــــــایــــــان🙃🎀
#درخواستی
بعد از رسیدن به خونه از ماشین پیداه شدن بادیگارد ماشینو برد تا پارک کنه ـ
جیمین همینطور که پسر کوچولوش رو بغل کرده بود.. با دست دیگرش دست همسرشو گرفته بود
وارد اسانسور شدن و دکمه طبقه 30 یعنی اخرین طبقه رو فشار دادن
بعد از لحظه ای در اسانسور باز شد
اون ها به طرف در ورودی خونه رفتن ودرو باز کردن
جیمین: عزیزم من میرم جینوو رو بزارم توی تختش (اروم)
ات: باشه عزیزم (اروم)
خیلی خسته شده بودم.. امشب مراسم باشکوهی برای ایدل های کیپاپ با خانواده هاشون بود از ساعت6 تا الان که12 هست سرپا بودم.. من مینجیم یه ایدل سولو همسر پارک جیمین از گروه بی تی اس چون هردومون ایدلیم کارمون توی این جشنش سخت تر بود یکی باید جینوو رو نگه میداشت یکی باید اجرا میکرد
توی فکر خودم بود و رو یه روی پنجره وایساده بودم که یهو دستی دورم حلقه شد
ات: اه جیمین عزیزم.. ترسوندیم
جیمین: امروز خیلی جذاب شدی لیدی من
به طرف جیمین برگشتم و بوسه ای روی لبش کاشتم
جیمین: نظرت چیه.. ادامش بدیم
با سر علامت رضایتم رو دادم و یک بوسه رو شروع کردیم
جیمین یکهو منو براید استایل بغل کرد و به طرف پله ها رفت.. از پله ها بالا رفت و وارد اتاق شد اروم منو روی تخت گذاشت و در گوشم گفت
جیمین: همینطور که میدونی جینوو خوابش خیلی سبکه پس امشب باید خیلی مراقب صدات باشی بیب... امشب تصمیم دارم یه موچی کوچولوی دیگه تو دلت بکارم •••
توهم خجالت بکش از حس بیا بیرون برو نمازتو بخون بچه جان🤣
اسمات نمینویسم ماچ بهتون🥺🫶🏻
نظرتون گیلاسا🍒
پـــــــایــــــان🙃🎀
- ۷.۶k
- ۰۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط