باهم رفتیم تئآتر

باهم رفتیم تئآتر
پیش هم نشسته بودیم
دستای کوچیکش تو دستم بود:
ولی
ولی
دل و چشمش جای دیگه بود
لعنت
لعنت به اعضای بدن
که باهم هماهنگ نیستند...

#فرهاد_غمخوار
@Fantasia_o
دیدگاه ها (۶)

گفت: ته غم کجاست؟؟گفتم: اینجایی که منم...که منی که پیشت هستم...

کجا باید برم ک یکـ شب فکر تو منو راحت بزاره

کجا باید برم یه دنیا خاطرت تورو یادم نیاره...

https://t.me/Fantasia_a

My dearest enemy

"سرنوشت"p,29...کوک بلند شد و دستم رو گرفت و باهم از پله ها ر...

سناریو :: عشق شکارچی به شیطان ادم خوار

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط