حالا حوالی همن روزهای مثل هم

حالا حوالی همين روزهای مثلِ هم

برای دورافتاده‌ترين دخترِ درياها

از نشانی مه‌آلودِ مسافری بنويس

که روزی از سمتِ سرشارترين بوسه‌ها خواهد آمد

دستش را خواهد گرفت

و او را با زورقِ پريانِ پردهْ‌پوش

به خوابِ بی‌پايانِ گُلِ سرخ و پروانه خواهد برد...

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۲)

ڪجاسـت آنجا...و کدامین لحظه است که .....اضطراب ڪوه را میترکا...

خــــ‌♡ــــــدایـــــا هیـ ـ ـ ـ ـچ نباشد "تـــــو" باشی باڪ...

ابریشم سیاه دو چشمتیاد آور شبی زمستانی استمن بی رَدا ،بدون و...

و با هر اشاره ی دستتدریا میانِ رگم خواب می رودای مخملی که سر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط