آخرین پرنده را هم رها کردهام

آخرین پرنده را هم رها کرده‌ام
اما هنوز غمگینم

چیزی
در این قفسِ خالی هست
که آزاد نمی‌شود
دیدگاه ها (۱)

گرچه در دورترین شهر جهان محبوسماز همین دور ولی روی تو را می‌...

دلم که برایت تنگ میشود...

.دل بکنم ، جان بکنم ، گور بکنم این همه کار... ...

از سرازیریِ چشمانم می ریزی...!

به جد و جهد چو کاری نمی رود از پیشبه کردگار رها کرده به مصال...

قفس ای مونس تنهایی من بامن باش خسته از این همه تشویش سوالی ا...

jimin

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط