چه

چه
کشمکشیست
میان خاطرات و فاصله ها
یکدیگر را پس میزنند. .
ولی چه شجاعانه
این خاطرات تو
حریف فرسنگها میشود
من تو را
از دور نوازش میکنم و
تو مرا از دور
بگذریم
هنوز عطر اخرین غزلی که خواندی
در مشامم هست
چه بی صدا طلوع یک دیدار
در ثانیه ای غروب کرد
ولی من در همان ثانیه گل عشق را
از باغ نگاهت چیدم و
در بتن اشعارم کاشتم
تو را من
ارزو دارم
بیا

#F


@,,,,D
دیدگاه ها (۷)

بترس از کسی که مختصات تو را میداند ...هندسه روحت را میشناسد،...

پروردگارم!قاضی توییکمک کن هیچوقت قضاوت نکنیم ...خوب یاد گرفت...

مرغ همسایه دوباره هیبت غاز به خود گرفته است چند سالی است که ...

❤یکشنبه❤ولنتاینه❤ بعضیا عشقشون هستش وکادوشون آماده بعضیا عشق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط