قلم عاشق شد و دل را به دلت یار نوشت
قلم عاشق شد و دل را به دلت یار نوشت
نت به نت شعر و غزل بر دل گیتار نوشت
مبتلایی که شده گوشه ی چشمانت اسیر
پیچش زلف تو را بر من تب دار نوشت
نشد آسوده خیالم ز خیالت شب و روز
عشق زیبای تو را بر سرم آوار نوشت
خسته جانی به برم مانده ز طوفان بلا
نام تو گوشه ی قلبم چه وفا دار نوشت
عاشقی بودم و بی عشق عذابم دادند
پس شفا دست تو را بر من بیمار نوشت
تو بخند خنده به آن صورت ماهت زیباست
گل ِ لبخند تو را بر من دلدار نوشت
تو به من شمع وجودی و منم سنگ صبور
مثل پروانه مرا بر تو گرفتار نوشت
نت به نت شعر و غزل بر دل گیتار نوشت
مبتلایی که شده گوشه ی چشمانت اسیر
پیچش زلف تو را بر من تب دار نوشت
نشد آسوده خیالم ز خیالت شب و روز
عشق زیبای تو را بر سرم آوار نوشت
خسته جانی به برم مانده ز طوفان بلا
نام تو گوشه ی قلبم چه وفا دار نوشت
عاشقی بودم و بی عشق عذابم دادند
پس شفا دست تو را بر من بیمار نوشت
تو بخند خنده به آن صورت ماهت زیباست
گل ِ لبخند تو را بر من دلدار نوشت
تو به من شمع وجودی و منم سنگ صبور
مثل پروانه مرا بر تو گرفتار نوشت
- ۱.۴k
- ۲۵ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط