وانشات از مایکی

آشنایی

در دنیای پرهرج‌ومرج توکیو، در حاشیه یکی از نبردهای خیابانی که باند کانتو مانجی درگیر آن بود، مایکی به طور اتفاقی با دختری مرموز به نام ا.ت برخورد می‌کند. ا.ت که ظاهراً درگیر مشکلی شده بود، خودش را در میانه این نزاع پیدا می‌کند. او بی‌پروا و با مهارتی خاص از خود دفاع می‌کند، چیزی که مایکی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

بعد از خاتمه درگیری، مایکی که همیشه نگاه تیزبین و کنجکاوی دارد، به سمت ا.ت می‌رود و از او می‌پرسد که چرا در آنجا بوده است. ا.ت، با نگاه سرد ولی جذاب، توضیح می‌دهد که به دنبال برادر گم‌شده‌اش است که ممکن است با یکی از باندها ارتباط داشته باشد. او حاضر است هر کاری بکند تا سرنخی از او پیدا کند.

مایکی تحت تأثیر عزم و اراده ا.ت قرار می‌گیرد و تصمیم می‌گیرد به او کمک کند. او حس می‌کند که ا.ت چیزی فراتر از ظاهر آرام و مرموزش دارد و این آغازی می‌شود برای رابطه‌ای که با چالش‌ها، ماجراها و حتی لحظاتی از حمایت و دوستی عمیق همراه است.