ددیجذابمن

#ددی_جذاب_من

پارت ۲۳

تو ماشین بودیم سرمو تکیه داده بودم به شیشه ماشین که یه پیام برای جونکوک اومد بعد چند دقیقه گفت

+عاا یه چیزی بگم عصبانی نمیشی

_چیشد

+اول قول بده عصبی نشی

_خیلخب قول میدم حالا بگو چی شده

+جنی پیام داده

_چیییی اون دختره هرزه غلط کرده دوباره به تو پیام داده

+تازه قراره اونا هم همراه ما بیان

_واییییی نههه جونکوک بیا ما برگردیم

+چی میگی به خاطر اون میخوای روز خوابمون رو خراب کنی

_ولی اون دختره همش خودشو میچسپونه به تو من خوشم نمیاد

+منم ازش خوشم نمیاد ولی نگران نباش زیاد نزدیکش نمیشم

_وایییی نه خدایااااا منو بکش

+اع بسه دیگه چرت پرت نگو لونا الکی این سفرو به کام خودت تلخ نکن

_اوکی ولی اگه این دختره نزدیکت شد من می‌دونم و تو فهمیدی

+نه بابا از کی شما به من دستور میدی بار آخره اینجوری با من حرف میزنی لونا فهمیدی؟

_نچ هر چی من گفتم باید بگی چشم

+جواب این کاراتو میدم صب کن بزار من پام برسه به خونه

_فعلا که داری از خونه دور میشی معلوم نیس کی برگردی تا اون موقع یادت رفته(خنده)

+یادم بره من یادم بره من همه اینا تو ذهنم میمونه تو منو دست کم گرفتی

_باشه بابا تو خوبی (خنده)
دیدگاه ها (۰)

#ددی_جذاب_من پارت ۲۴+بیا بگیریم بخوابیم فردا باید زود بیدار ...

#ددی_جذاب_منپارت ۲۵برش زمانی به جایی که رفته بودن مسافرت:از ...

#ددی_جذاب_من پارت ۲۲_مامان بابات می‌دونن سیگار میکشی+ن_اکه ب...

#ددی_جذاب_منپارت ۲۱بعدش رفتم پایین کمک مامان و زن عمو شام رو...

فراتر از مدرسه

عشق مافیا پارت*²*

ا.ت:جیمین این چطوره؟(ذوق)جیمین:مگه بچه ی؟(خنده)ا.ت:یاااااا ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط