در هوس لقای تو

سنگ شكاف می‌كند در هوس لقای تو
جان پر و بال می‌زند در طَرب هوای تو

آتشْ آب می‌شود، عقلْ خراب می‌شود
دشمن خواب می‌شود ديده‌ی من برای تو

جامه‌ی صبر می‌درد، عقل ز خويش می‌رود
مَردم و سنگ می‌خورد عشقِ چو اژدهای تو

بند مكن رونده را، گريه مكن تو خنده را
جور مكن، كه بنده را نيست كسی به جای تو

آب تو چون به جو رود، کِی سخنم نکو رود؟
گاه دَمم فرو رود از سبب حیای تو

چيست غذای عشق تو؟ اين جگر كباب تو
چيست دل خراب من؟ كارگه وفای تو

خابيه جوش می‌كند، كيست كه نوش می‌كند؟
چنگ، خروش می‌كند در صفت و ثنای تو

عشق درآمد از درم، دست نهاد بر سرم
ديد مرا كه بی‌تواَم،‌ گفت مرا كه وایِ تو!

ديدم صَعب‌منزلی، درهم و سخت مشكلی
رفتم و مانده‌ام دلی كُشته به دست و پای تو...
#مولانا
دیدگاه ها (۰)

همه چیز حتی سریعتر از آنچیزی که فکرش را بکنید اتفاق افتاد.شب...

خسته ام.و این خستگی از آن دست خستگی‌هایی نیست که خواب بتواند...

طرح صیانت از عشق

دوست داش تنت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط