در فاصله کمی از مرگ دست و پنجه نرم میکرد و کسانی ک بالای

در فاصله کمی از مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد و کسانی ک بالای سرش ایستاده بودند..با نگاهی پُراز شک و تردید و دو دلی نگاهش میکردند..
ناگهان کسی صداش بلند شد..
اوه اوه..ازش دور شین اون داره میمیره و فقط محل اقامت مارو به گند میکشه..
اونو بندازیم گوشه و کناری تا بوی تعفن‌ش همه جارو نگرفته..
در دلش از خدای خود گِله‌وشکایت می‌کرد..ک خدایا چرا مرا به این انسان‌های بَدت گرفتار کرده ای..
و در آخر روی دست آنان ک اورا به جای دوری می‌بردند.. بوی مرگ ک همه جارا گرفته بود را نفس کشید...
دیدگاه ها (۰)

رفیقمه ولی..#

فقطبابت هر ناراحتی ک از سمت من بود معذرت میخوام.من..من واقعا...

دانلود یکی که بهم وایب مثبت بده:#ویسگون #وایب_سبز#دوستی

سلام دوستان 🥵🥵هشدار بسیار مهم🌼 در مصرف آب صرفه جوئی کنیم.سال...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط