تو ساکن قلبم بودی

تو ساکن قلبم بودی...
درست در خوش آب و ترین قسمت قلبم خانه داشتی..‌.
من هم در گوشه ای نمور زندگی خود را میکردم...
درست همان قسمت تاریک که برای همیشه دیدنت انتخابش کرده بودم...
یک روز برایت عشق میاوردم...
یک روز محبت...
و از تو یک تشکر خشک و خالی فقط شنیده‌ میشد...
من دنبال یک جمله ی دو کلمه ای بودم‌..
یک دوستت دارم...
که هیچوقت از تو شنیده‌نشد...
و حال که خانه ی قلبم را ترک‌کرده ای باید بگویم...
راست است که‌میگویند همیشه همسایه از همسایه بیخبر است!!!
دیدگاه ها (۱)

کــاش وَقـتْے مـیدونــیْمپَیــام دادَنمــون میـْتونِهحــال ی...

منتظری که برگردهدیوونه وِلِت کرده اون دیگه تو خوابتم...برنمی...

-Give me a hint! +What hint?-A hint that I tell so that you ...

:)اونکهـ نیـــــسـ...بیادم این امتحانو نمیکنمـ محکم میگیرم و...

میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخونه ی قرمز!فکرش را بکن، خو...

از مادر برایت بگویم، از روزی که رفتی هر روز، هر چند ساعت با ...

《مدرسه رویایی》

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط