Part

Part{19}

راه افتادیم و دیگه حرفی بینمون رد و بدل نشد...


بعد ۴۰ مین بلخره رسیدیمو رفتیم داخل عمارت

&امممم کوک امشب باید برای مصاحبه ی شرکت لس انجلس بریم پیش همون ه مرده که اسشم یادم نی(ع من🗿)

+هوممم اره میدونم یادمه

&خب پس

_خیله خب پسرا حالا ک شما ام کار دارین من میرم یکم استراحت کنم

+اوک

&بایییییییی

_😂

رفتم تو اتاق یکم استراحت کنم یه دوش سرپایی گرفتم اومدم بیرون و لباس راحتیامو پوشیدم حوصله خوش کردن مو نداشتم همینطوری بازشون گذاشتم رفتم خودمو پرت کردم رو تخت خوابیدم....

کوک ویو:

اوفففففف اصلا حوصله موصله ندارم عصبابم بیخودی خورده همش عصبیم ولی سعی میکنم کنترلش کنم وایییییی ک چقد این زندگیرو مخع

همینطوری با خودم غر غر میکردم که تهونگ اومد تو اتاق کارم

&با کی حرف میزنی اسکل

+با خودمممممم اهههه اصن نمیدونم چرا بیخودی عصبیم

&هعی عب ندارع شاید برای فشار کاریه

+چیمدونم

&راستی کوک چرا احساس میکنم نسبت ب ا/ت خیلی سرد تر شدی
داداشم فازت چیه

+وایییی نگو ته اصن انگاری حوصله هیچ عهد و ناسی رو ندارم

&هوم ولی خب میدونی که اگه میخوای کاری کنی دوست داشته باشه نباید اینطوری باهاش رفتار کنی خب اینطوری بدبخت با این اخلاق گوهت فرار میکنه

+وای اصن ول کن فعلن نمیخوام در بارش حرف بزنم

&خیله خب بابااااا تا یچی بش میگیم میخواد جرمون بده

+(چشم غره)

&خیله خب دیگه ساعت ۶ کم کم پاشو حاضر شو ساعت ۸ راه بیوفتیم

+خیله خب دیگه من برم تو اتاق حاضر شم

رفتم تو اتاق ا/ت خوابیده بود نرفتم سمتش که بیدار بشه اروم رفتم سمت حموم و یه دوش گرفتم....اومدم بیرون موهامو خشک کردمو کت شلوار سیاهم با کفشای مشکیمو پوشیدم...عطر تلخمو زدم و یه استینمو زدم بالا که همه تتو هام معلوم شه(عررررر) ساعتمم انداختم و حاضر شدم برم....

شرایط پارت بعد:

۳۰ لایک
۲۰ کامنت
دیدگاه ها (۲۹)

Part{20}اماده شدم برم...&اماده ای+هوم بریم دیگهبا تهیونگ سوا...

Part{21}داشت میبردم زیر زمین...ن...ن...نه..اون..د..دیگه این ...

Part{18}راه افتادیم سمت خونه لیا اینا......سکوت خیلی ازار ده...

Part{17}&من برم پیشش_اوهوم...تهیونگ رفت پیشش منم بعد از نیم ...

کیوت ولی خشن پارت ۱۴۳ ماه بعدکوک : چاگیا ؟ا.ت : بله ؟کوک : آ...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۳#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط