هیچ یادت هست قولی و قراری داشتیم

#‌هیچ یادت هست قولی و قراری داشتیم
آرزوهای قشنگ بیشماری داشتیم

هیچ یادت هست می‌لرزید دل‌هامان ز عشق
در وجود و جان خود شور و شراری داشتیم

با وجود خون دل‌های فراوان ، درد و رنج
از میان باغ شادی هم گذاری داشتیم

با هجوم خستگی‌های زمانه باز هم
شعر و موسیقی و آغوش و کناری داشتیم

در میان چارفصل سال ، در هر لحظه‌ای
بی خزان بودیم و پیغام بهاری داشتیم

چشم‌های تو خمار و مست ، من از دیدنش
این چنین جمعیت مست و خماری داشتیم
✨ 💞 💞 💝
@RomanticPoem
دیدگاه ها (۱)

#سکـــوت کـــــــن!بگذار بغــــض هایت سربســــته بماند...گا...

‌#ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﮕﺮ ﻣﻦ ﮐﯿﺴﺘﻢ؟ ﮔﻔﺘﻢ : ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻨﯽﮔﻔﺘﯽ : ﺑﻪ ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﭼ...

#جلوی ماه نگاه تو کور خواهد شداگر به چشم حسودان تو را نشان ب...

#به التهاب لبانت چرا امان بدهم؟دوباره چند دقیقه به تو زمان ب...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط