معن وفا سگ را وقت فهمیدم که رفیق میگفت شب
معنـ؎ وفـــا؎ سگ را وقتـ؎ فهمیدم که رفیقـ؎ میگفت شـــبــ؎ میان ســـــگ ها؎ گله خوابـیدمـ بـ؎آنکه خدشه ا؎ به من وارد شـــود
چه شب هایـ؎ از عمرم را میان باوفایان شهر خوابیدم و مـــــرا دریـــــدند
بـ؎خبر از آنکه همه شان گـــــرگ صفت اند,,,
#مهرک
چه شب هایـ؎ از عمرم را میان باوفایان شهر خوابیدم و مـــــرا دریـــــدند
بـ؎خبر از آنکه همه شان گـــــرگ صفت اند,,,
#مهرک
- ۳۸۰
- ۲۳ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط