بین حیاط خانه ی خود توی بسترش

بین حیاط خانه ی خود توی بسترش
بانو رسیده بود به ساعات آخرش

خیره به گوشه ای شده بود و یکی یکی
رد می شدند خاطره ها از برابرش

خورشیدوار... در تب گرمای شهر شام
می سوخت آسمان ز نفسهای آخرش

با چشم خیس از دل خون آه می کشید
در دست داشت پیرُهن سرخ دلبرش

هر روز ؛روضه داشت حسینیه ی دلش
این مدّتی که بود بدون برادرش

یک سال و نیم میل تبسّم نکرده بود
با خنده قهر بود لبان مطهّرش

یک سال و نیم یکسره چون چشم ابرها
دریای اشک بود دو تا دیده ی ترش

یک سال و نیم بود که خونابه می چکید
گاه از کنار روسری اش ؛ گاه از پرش

یک سال و نیم بود که او آب رفته بود
یعنی که بیشتر شده بود عین مادرش

یک سال و نیم غیر کبودی و زخم و درد
چیزی دگر نبود در اعضای پیکرش

وقت سفر چقدر غریبانه پر کشید
مثل حسین سرور و سالار بی سرش
دیدگاه ها (۶)

دمنوش به لیمو مزاج گرم مواد لازم آب : دو لیوان به لیمو :...

دم کرده دارچین و زنجبیل مزاج گرم و خشک مفید برای این دم ک...

السلام علیک یا زینب الکبیر یا جبل الصبر بحث شهادت که می شود...

دم کرده کاکوتی مزاج گرم و خشک مفید برای آنتی بیوتیک قوی ،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط