رز سیاه من

#رز سیاه من 🥀🩸

پارت9

«پرش زمانی به 7شب»

ویو ات

آخیش چقد راحت خابیدم

به ساعت نگا کردم یااااااا من فقط یکم خابیدمممم

رفتم پایین دیدم لونا و جک رو کاناپه نشستن دارن

لاس میزنن..

ات: ایششش اینا چقد چندشن

رفتم سمت آشپزخونه و یه لیوان آب خوردم

ویو کوک

وقتی ات گفت اینا چقد چندشن خندم گرفت

رفت سمت آشپزخونه..

ویو ات

رفتم نشستم رو کاناپه ی تکی و با گوشیم ور رفتم

کوک: ات...میشه یلحظه بیای اتاقم(بلند)

ات: هف... اک(یکم بلند)

رفتم سمت اتاق کوک

++تق تق++

کوک: بیا تو

رفتم داخل...

کوک: بشین(اشاره به کاناپه ی تو اتاق)

رفتم نشستم رو کاناپه..

ات: خب...کاری داشتی

کوک: خب...چیزه

ات: چیه؟

کوک: چیزه...من..دوست دارم(خجالت)

ات: چیییی(داد)

کوک: من دوست دارم(سریع جوری ک خودشم نفهمید چی گف)

ات: وادفاککک

کوک: قبول میکنی این پسر...وارد زندگیت بشه؟

ات: نمیدونم.....تو یه خوناشامی و من یه انسان

کوک: من بهت آسیبی نمیرسونم...بعدم عشق عشقه...

فرقی نداره ادم باشی یا خوناشام

ات: بهم وقت بده(شکه)

کوک: باشه(استرس)

ویو کوک

خیلی استرس داشتم که ردم کنه

ات: من...دیگ میرم پایین

وقتی ات رفت تو آینه به خودم نگا کردم

کوک:....
خمارییی
ببخشید کم شد
لایکو کامنت یادتون نره ✨🍓🤎
دیدگاه ها (۱)

بچه ها فیکو ادامه بدم؟ لطفا نظرتونو تو کامنتا بگین🙏🙏

بچه ها همایتا خیلی کمه... کم کم دارم نا امید میشم💔🥺

رز سیاه من 🥀🩸پارت8ویو اتغذامونو خوردیم از اجوما تشکر کردیم ر...

لباس ات و لونا تو پارت7توجه لباساشون شبیه هم بود

نام فیک: عشق مخفیPart: 3ویو ات*ات. اقای پارک گفتن که هنوز وس...

نام فیک: عشق مخفیPart: 56ویو ات*م. چقد حسود شدی دختر*خندهروم...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط