ای بر پدرت دنیا آن باغ جوانم کو

ای بر پدرت دنیا… آن باغ جوانم کو؟
دریاچه ی آرامم، کوهِ هیجانم کو؟
بر آینه ی خانه جایِ کفِ دستم نیست
آن پنجره ای را که با توپ شکستم نیست
پشتم به پدر گرم و دنیا خودِ مادر بود
تنها خطرِ ممکن اطراف سماور بود
از معرکه ها دور و در مهلکه ها ایمن
یک ذهن هزار آیا از چیستی آبستن
یک هستی سردستی در بود و عدم بودم
گور پدر دنیا مشغول خودم بودم...
دیدگاه ها (۲)

...

...

.هم خواب مردابند تا جریان ندارندهرگز به دریایی شدن ایمان ندا...

این ابرهای سرخ،این کوچه‌های سرداین جاده‌ی سپید،این بادِ دوره...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط