رفته است از دلم
رفته است از دلم
و نه از یادم....
و می بینمش گاهی
دست در دست دیگری!!
و استشمام میکنم عطر تنش را
آنگاه که مستانه بر لبان دیگری بوسه میزند...
زیر لب میگویم
خوب شد که رفت؛
او که یک سر و هزار سودا داشت...
تا قیامت با او می ماندم؛
اگر فقط سودای مرا داشت...
و نه از یادم....
و می بینمش گاهی
دست در دست دیگری!!
و استشمام میکنم عطر تنش را
آنگاه که مستانه بر لبان دیگری بوسه میزند...
زیر لب میگویم
خوب شد که رفت؛
او که یک سر و هزار سودا داشت...
تا قیامت با او می ماندم؛
اگر فقط سودای مرا داشت...
- ۴۰۳
- ۰۶ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط