بنام خالق ایل و تبارم
بنام خالق ایل و تبارم.
که با نامش سرآغاز بهارم
همان ایلی که مردانش چو شیرند
دلی دارند جوان هرچند که پیرند
همان ایلی که زن را پنج مردست
به باطن شوق و ظاهر رنج و درد است
کنم آغاز شعری از درونم
که حکاکی شود با رنگ خونم
بنازم لحجه شیرین مان را
حکایات خوش دیرینمان را
خوشا مشک و ملار مال بالا
خوشا بیگ و بهون تور و مینا
خوش آن روزی که هفت سنگ کارمن بود
رقیبم بعد بازی یارمن بود
قسم بر شیر سنگیه مزارم
قسم بر پاکی خاک دیارم
به آن هفت و چهار بختیاری
به این شعری که ماند یادگاری.
به شیر مریم و بی بی عزیمه
به برد و لاشه و تاپو به حیمه.
به آن مردانگی مرد سوگند
به مینای بنوش و زرد سوگند
به زره زره ی خاک زمینم
به قبری که درونش مینشینم
که تا بیرون رود از لاش، جانم
کنم من افتخار که لر زبانم✋
که با نامش سرآغاز بهارم
همان ایلی که مردانش چو شیرند
دلی دارند جوان هرچند که پیرند
همان ایلی که زن را پنج مردست
به باطن شوق و ظاهر رنج و درد است
کنم آغاز شعری از درونم
که حکاکی شود با رنگ خونم
بنازم لحجه شیرین مان را
حکایات خوش دیرینمان را
خوشا مشک و ملار مال بالا
خوشا بیگ و بهون تور و مینا
خوش آن روزی که هفت سنگ کارمن بود
رقیبم بعد بازی یارمن بود
قسم بر شیر سنگیه مزارم
قسم بر پاکی خاک دیارم
به آن هفت و چهار بختیاری
به این شعری که ماند یادگاری.
به شیر مریم و بی بی عزیمه
به برد و لاشه و تاپو به حیمه.
به آن مردانگی مرد سوگند
به مینای بنوش و زرد سوگند
به زره زره ی خاک زمینم
به قبری که درونش مینشینم
که تا بیرون رود از لاش، جانم
کنم من افتخار که لر زبانم✋
- ۲.۷k
- ۲۲ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط