به پیرامن کوهساری بلند

به پیرامُن ِ کوهساری بلند
دیاریست پرمایه و ارجمند

دِه و بیشه و دشت و آب ِ روان
زمینی چو خورشید ِ روشن روان

گرانبار کوهی بلند اَختری
سپهر افسری، ایزدی گوهری

ز یک سو به ماهی فرو هشته یال
وز آن سوی بر ماه گسترده بال

همانا که آن مرزِ مینو سرشت
بود لختی از خاک ِ خرّم بهشت

گریبانَش از گوهر آکنده است
عبیرش به دامن پراکنده است

در آن سرزمین کرده جای ِ نشست
نژادی جوانمرد و "ایران" پرست

دلیر و گرانست و پولاد خای
سرافراز و با نام و جنگ آزمای

گه ِ آشتی آب ِ آتش نَوَرد
چو دریای آتش به گاه ِ نبرد

سواران ِ شیراَفکن ِ پیلتن
پدر بر پدر گُرد و شمشیرزن

همه از درِ فرّ فرماندهی
پدید آورد روزگارِ بهی

گروهی چو خورشید ِ روشنگرا
تباری ز خورشید روشنتَرا

مر آن مرز را بختیاریست نام
که بادَش جهان رام و گردون بکام

گر ایران زمین، بختیاری نداشت
برآنم که از بخت، یاری نداشت

همه مردمش گُرد و شیر اوژَنَنَد
تو گوئی مگر کوهی از آهَنَنَد
.
.
❤ ️#پاینده_باد_ایران_و_ایرانی
#زنده_باد_قوم_بختیاری❤ ️
.
.
دیدگاه ها (۵)

قسم به برنومُ به اسبو زینوممثال دودر بختیاری گل نبینوم

بافِه چویلِه که سَرِ شونتِه؟یا دلِ اِیلِه که سَرِ شونتِه؟ره ...

رقص محلی بختیاری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط