پارت
پارت ۳۴
لارا از تو عمارت میره بیرون و ات رو به جیمین میگه
ات: یکم زیاده روی نکردی
جیمین: فکر نمیکنم اینطور باشه
ات: چرا طرف منو گرفتی
جیمین: من همچین کاری نکردم
ات: باشه
جیمین: من میرم تمرین کنم
ات: تمرین چی
جیمین: تیر اندازی
ات: منم بیام... ذوق....
جیمین: بایدم بیای
ات: اخجون... ذوق...
جیمین دست ات رو محکم میگاره و
تلپورت میکنه تو جنگل
ات: اینجا کجاست
جیمین: محل تمرین تیر اندازیمه
ات: خب من هدف رو نمیبینم
به چی میخوای شلیک کنی
جیمین: اون کوزه رو میبینی
ات: نه
جیمین: بیا از این دوربین استفاده کن
ات: باشه.... 😨😳 منظورت اونه
ولی اون یک کیلومتر ازمون فاصله داره
جیمین: اره خیلی کمه
جیمین شروع میکمه به نشونه گیری کردن
و تیر رو پرتاب میکنه
و ات با دوربین تو دستش داشت نگاه میکرد
که جیمین میتونه درست بزنه یا نه
ات: هه نتونستی بزنی
جیمین: مطمئنی دوباره نگاه کن
ات دوباره به دوربین نگاه میکنه و میبینه جیمین با یه تیر تمام کوزه ها رو زده
ات: باشه بابا درست زدی
جیمین: میخوای امتحانش کنی... نیشخند...
ات: نه
لارا از تو عمارت میره بیرون و ات رو به جیمین میگه
ات: یکم زیاده روی نکردی
جیمین: فکر نمیکنم اینطور باشه
ات: چرا طرف منو گرفتی
جیمین: من همچین کاری نکردم
ات: باشه
جیمین: من میرم تمرین کنم
ات: تمرین چی
جیمین: تیر اندازی
ات: منم بیام... ذوق....
جیمین: بایدم بیای
ات: اخجون... ذوق...
جیمین دست ات رو محکم میگاره و
تلپورت میکنه تو جنگل
ات: اینجا کجاست
جیمین: محل تمرین تیر اندازیمه
ات: خب من هدف رو نمیبینم
به چی میخوای شلیک کنی
جیمین: اون کوزه رو میبینی
ات: نه
جیمین: بیا از این دوربین استفاده کن
ات: باشه.... 😨😳 منظورت اونه
ولی اون یک کیلومتر ازمون فاصله داره
جیمین: اره خیلی کمه
جیمین شروع میکمه به نشونه گیری کردن
و تیر رو پرتاب میکنه
و ات با دوربین تو دستش داشت نگاه میکرد
که جیمین میتونه درست بزنه یا نه
ات: هه نتونستی بزنی
جیمین: مطمئنی دوباره نگاه کن
ات دوباره به دوربین نگاه میکنه و میبینه جیمین با یه تیر تمام کوزه ها رو زده
ات: باشه بابا درست زدی
جیمین: میخوای امتحانش کنی... نیشخند...
ات: نه
- ۱۷.۸k
- ۲۶ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط