امروز دیدمش

امروز دیدمش..

از اون شبی که با یگانه بیرون بودیم ویگانه هم کلــی آبرومو جلوش برد ، چند هفته ای میگذره ..

امروز بعد از مدت ها بازم اومد ..

راستشو بگم ، داشتم فراموشش میکردم که امروز دوباره تمام معادلاتم بهم ریخت :)

خیلی بهم ریخته بود .. و هم چنین خیلی هم تغییر کرده بود ..

یه آن فکر کردم اشتباه دیدم ، ولی خودش بود ..

چرا حالش اینقدر داغون بود ..

انگار اونم داره فراموشم میکنه چون نگاهشو میدزدید ..

کاش جفتمون بتونیم فراموش کنیم ..

همه چیــزو ..
دیدگاه ها (۱)

یه اتفاق خوب باعث شده تا تموم خستگی روزم از بین بره ..خداجون...

سر کلاس بودیم ..دوستم پی.ام داده به عشقش میگه امروز چه روزیه...

پر از احساس خلا ..

لعنت به این احساس سردرگمی :(

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط