در زندگی زخمایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخ

در زندگی زخمایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و می تراشد،این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند که این دردهارا باور نکردنی و جز اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید خودشان سعی می کنند که آن را با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی کنند زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی به توسط شراب و خواب مصنوعی به وسیله افیون و مواد مخدره است..ولی افسوس که تاثیر اینگونه داروها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد می افزایند‌..

#صادق_هدایت
دیدگاه ها (۱)

زنان کشته شده از اندوه فراوان تر از مردان کشته شده در جنگند....

دیگر پذیرفتمکه تنهایی بدیهی استحتی اگر از آسمان آدم ببارد#رو...

به صدای قلبم گوش نمیدادم! انتظار نداشتم هنوز زنده باشد دلم م...

قاضی: تو السالوادور چیکار می‌کردی؟چگوارا:آفتاب می‌گرفتم- پس ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط