حال من حال اسیریست ک وقت فرار یادش آمد کسی منتظرش نیست

حال من حال اسیریست ک وقت فرار یادش آمد کسی منتظرش نیست
دیدگاه ها (۱۴)

زندگی قصه ی دردیست بس ک آزرده شدم چشم ب پایان دارم

وقتی زخم داشته باشیمگس ها هم انرا روی تنت پیدا میکننانسانها ...

قصد رفتن ب سرم امد اما چ کنم ک اینجا شده خونه دوم من..هر بار...

چه عجب ، بلاخره رسیدیم به قسمتی ک منتظرش بودیم😅#شغال

خودمم نفیک وحشی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط