عشق آغشته به خون

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩
(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۱ (。☬⁠。⁠)⁩


این زن ما نیست که نیست مردش تو خونه و زن بیرون از این کارت اصلا خوشم نیومد کیم مین جی .. تند گوشی به دست شماره مین جی را گرفت سپس روی گوشش قرار گذاشت : بح ... چه عجب
مین جی وارد ویلا مادرش شد و اورم گفت : تهیونگ میشه بعدا زنگ بزنی الان کار دارم
تهیونگ ابرو بالا انداخت سپس تند گفت : باشه .. مین جی گوشی اش را درون کیف گذاشت سپس به سمت سالن هجوم برد و با لبخند بلند گفت : سلامممم عطر بخیر مادر
چانمی تند از پنچره به سمت مین جی هجوم برد و با چهره سوپراز مانندش مین جی را بغل گرفت : آخ دخترم دلم برات تنگ شده بود
مین جی : منم همین طور مادر
از هم جدا شدن سپس مین جی و چانمی به سمت مبل ها رفتند مین جی تند گفت. : آه خونه مادر یه بوی خوبی داره
چانمی غمگین گفت: واقعان
مین جی نگران روی مبل نشست سپس نگران گفت : چی شده مادر خوب نیستی ... چانمی سری تکون داد : آره امروز بین هانگول و میون‌شی دعوا شد
مین جی تند کیف را روی میز گذاشت و با چشم های اخم کرده اش تند گفت : چی چرا .. میون‌شی که همچین آدمی نبود حتما هانگول عصبانیش کرده
چانمی اخم کرد : نمی‌دونم .. من نمیتونم تو همچنین خونه ای زندگی کنم
مین جی نگران دست مادرش را گرفت : نگران نباش من درستش میکنم کجاست ؟ میون‌شی جیمین هانگول
چانمی غمگین گفت : جیمین رفت گفت کاری تو شرکت داره میون‌شی تو اتاقش هانگولم وسایلش رو جمع می‌کنه جیمین پسرم به همه چیز فکر می‌کنه گفت بیاد پیشه تو پسر عزیزم چه خوب که دارمش
مین جی تند بلند شد سپس موهای مادرش را بوسید و تند گفت. : من برم به اونا هم سری بزنم
چانمی : باشه ..
مین جی با گام های دخترانه و صدا دار سمت اتاق جیمین رفت تقی به در زد صدا گریون میون‌شی به گوش اش خورد : بله
مین جی درو باز کرد و وارد اتاق شد لبخند زد و گنگ گفت: میون‌شی خانم همسر جیمین خسته دراز کشیده مهمون نمیخواد ..
میون‌شی با صدا مین جی تند از روی تخت بلند شد سپس با گام ها سریع به سمتش رفت و با ذوق بغلش گرفت
مین جی : آروم اورم نکشیم
میون‌شی با بغضش ازش فاصله گرفت سپس آروم گفت. : بیا بشین
مین جی روی مبل کنار میون‌شی نشست سپس پا روی آن یکی پا انداخت و با گنگی گفت : خوب میون‌شی گریه کردی ؟
میون‌شی اورم گفت. : الان موضوع اینه ؟
مین جی خجالت زده پاش را روی زمین گذاشت جدی گفت : میون‌شی لطفا ببخشید از طرق هانگول مادر همچیو بهم گفت ببخشید دیگه
دیدگاه ها (۱)

میون‌شی آروم و با لبخند تلخی گفت: تقصیر تو یا آقای جیمین نیس...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۲ (。☬⁠。⁠)⁩مین...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۰ (。☬⁠。⁠)⁩تیکه...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۷۹ (。☬⁠。⁠)⁩هانگ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۲۰ (。☬⁠。⁠)⁩دست ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۸ (。☬⁠。⁠)⁩چانم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط