صحرا وباغ و خانه ندانم کجا خوش است

'
صحرا وباغ و خانه ندانم کجا خوش است
هرجا خیال روی تو باشد مرا خوش است

در دوزخ ار خیـال توام همنشین بود
یاد بهشت می نکنم بس که جا خوشست

غمخوار گو مباش غمین از بلای ما
ما عاشقـان غمزده را در بلا خوشست

با آب چشم و آتش دل گشته ام مقیم
برخاک کوی دوست که آب وهوا خوش است

مقصود ما ز دیدن خوبـان لقای تست
زاهد ترا بقـا خوش و ما را لقـا خوش است

خوبست دلبری و جفـا و ستمگری
گه گه ز مهوشـان و گهی هم وفـا خوش است

خوبـان این زمانه زکس دل نمیبرند
حسن ار چه در کمال بود با حیـا خوش است

از دلیران وفـا نکند فیض کس طمع
الحق زخوب رویان رسم جفـا خوش است

#فیض_کاشانی 
دیدگاه ها (۳)

به تو تقدیم ای عشقی که زخمت زخم کاری بودو بعد از سال ها هر ش...

چون ندیدم خبری زین دل رنجور ترادر سپردم به خدا، ای ز خدا دور...

قهوه دم می کنم، نصف قاشق سیانور به فنجانت می ریزم! لبخند که ...

جنگ به جنگل کشیده شد .ما می کشتیم و حیوانات در سکوت تماشا می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط