اندوه و اضطرابآدم را مریض می کندانگار که سلول های جسم

اندوه و اضطراب،آدم را مریض می کند.انگار که سلول های جسمِ آدمی ،به حالِ دلش بند باشند،حالِ دل که بد باشد،آدمی ضعیف می شود ،تب می کند،زمین‌گیر می شود...
انگار که تک تک ذرات جسمش تحصن کرده و گوشه ای کز کرده باشند...
حالِ دل که بد باشد،پروانه ها به پیله بر می گردند،شب تاب ها بی نور می شوند،خورشیدها طلوع نمی کنند و تاریکی ادامه می یابد،و تاریکی قدرت می گیرد،و تاریکی بزرگ تر می شود...
اما به اوج که رسید،سپیده سر می زند و خورشید،از مشرقِ آزادی طلوع می کند...
باید باور کنیم که صبح می شود،شاید دیر،شاید سخت،ولی صبح می شود !
#نرگس_صرافیان‌طوفان #شبتون_ماه
دیدگاه ها (۱)

دلبری کردنو از شاملو یاد بگیرید که به آیداش میگه کوچکترین لب...

دست هایت مالِ من؟!با دست های من بنویس...با دست های من غذا بخ...

عشق رو زیادی فانتزیش نکنین...عشق همین حال خوش دوتا آدم معمول...

اگر زنی را دوست داری...صداقت داشته باش...هیچ چیز به اندازه ی...

قهوه‌ای جاویدان ☕ قسمت ۸ صفحه‌ ی پنجم را تمام کرد . نمی دانس...

چپتر ۵ _ نقشهاوایل دانشگاه، لیندا خودش را مثل یک سایه نگه می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط