هنگامی که

هنگامی که
خاطره ات را می بوسم

درمی یابم
دیری است که مرده ام

چرا که لبان خود را
از پیشانی خاطره ی تو

سردتر می یابم
از پیشانی خاطره ی تو

ای یار
ای شاخه ی
جدامانده ی من...
دیدگاه ها (۶)

همه بهانه هایم از نبودن توستاگر باشی…اگرباشی..از هزار و یک ب...

💓 وقتی «تو»در من ...💓 هرلحظه مرور می شوی ،💓 چگونه بیخیالت شو...

سخن عشق کجا بود؟سخن عشق توییسخن و حرف وحروف و همه ی عشق تویی...

گرگ هم که باشیعاشق بره ای " خواهی شد...!!!که "تو" را به "ع...

مادر...در ستایش دنیای پرمهرت ترانه ای از اخلاص خواهم سرودوگل...

یاد دارم از آن پسکه یار به من گفت ای تودر این کوچه می آیی چی...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط