لا اعرف ماذا اقول فی زوای مظلمه جالسه انظر من بعید ا
لا اعرف ماذا اقول .. فی زوایة مظلمه جالسه انظر من بعید الی مایحدث ، إبتسامته لا تعرف عنوان وجهی ، اشعر بفجوة فی صدری وکأنی ثقب اسود ، کل ردود افاعلی مزیفه للتکیف علی العیش بین الناس ، لا اعرف الخروج من هذا السجن المظلم ...😔
- ۵۷۲
- ۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط