PART

PART_11

خواهرش بعد از شنیدن قضیه گفت

خواهرش:اوممم شاید بشه بهش یه کار پیدا کنیم

لینو:ولی اون خیلی جوونه برا این کارا

خواهرش:اره ولی میدونی چیه؟

لینو:چیه؟

خواهرش:میترسم فکر بکنه که بقیه بهش حس ترحم دارن

لینو:.....ولی...ولی من بهش حس ترحم ندارم

خواهرش:پس چه حسی داری؟

لینو:من....بهش...علاقه دارم.....

خواهرش:........

سکوت سنگینی خونه رو فرا گرفته بود تا اینکه خواهرش گفت

خواهرش: گرایشه دیگه....چیز عجیبی نیست که

لینو:فکر بکنم اون گی نباشه
یا اگه هم باشه فردا میره سر قرار....

خواهرش:ودف....اینقد زود تصمیم گرفته؟

لینو:نمیدونم...نمیدونم
الان رفته بودم اتاقش به طور اتفاقی بهش پیام اومد
توش آدرس کافه بود

خواهرش:ادرس کدوم کافه بود؟

لینو:کافه تریا

خواهرش:شاید اصلا سر قرار نمیره

لینو:؟؟؟

خواهرش:شاید میره برا خودش کاروقت پیدا بکنهه

لینو: اوه...میخوام تعقیبش بکنم


لینو و خواهرش بعد مدتی صحبت از هم خداحافظی کردن و خواهرش از خونه ی لینو بیرون زد.....
#استاد_جذاب
دیدگاه ها (۴)

PART_12ساعت08:05_فرداویو جیسونگ:::::از خواب بیدار شدمصدای در...

PART_13جیسونگ صبحونش رو خورد و ظرفای خودش رو شست و از لینو خ...

PART_10لینو و خواهرش تا ساعت ۱۱ شب داشتن لیست رو بررسی میکرد...

PART_9از در یه خانوم شبیه خوده لینو وارد شدهان بعد شنیدن کلم...

من عاشق شدمپارت(7)☆☆☆☆☆☆☆☆پسر:پیاده شو(در ماشین رو برای هه س...

Step brother p2

سؤال: بعد از اینکه خیلی سخت کار کردی، چه کاری رو به‌عنوان "ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط