دعوت به آرامش نکن زیبای خوبم
دعوت به آرامش نکن زیبای خوبم
وقتی نباشی زندگی ، تجویز مرگه
پیری گرفته چینه های زرد رخسار
گویی خزانی در پیِ ، بحرانِ برگه
حالا که باید بی تو و چشمت بسازم
سنگینیِ " سنگ " سقوطم را ببینی
با دست های گرم و دور از پیکر من
گلبوته های پای " قبر "م را بچینی
آغوشِ همزادم ، مگر جز غصه بوده؟
سهمی پُر از افسوسِ یک لبخند با تو
آسان فریبم داده این چرخ ستمگر
با " مژده "های واهیِ پیوند با "تو"
بار آورِ ویرانی ام ........ شاید بدانی
فصل الخطابِ ماتم و ، رو به سیاهی
من هیچ از "شوقِ" فراوان کم نکردم
" پا " روی مغروری خود بگذار ، گاهی
" آتش " زدی .... بر خاطرات آشنایی
ای " حضرتِ " انگیزه ی پای بمانم
بر شوکتِ موی پریشان "تو" سوگند
تو شاهکارِ خلقتی .... دردت به جانم
وقتی نباشی زندگی ، تجویز مرگه
پیری گرفته چینه های زرد رخسار
گویی خزانی در پیِ ، بحرانِ برگه
حالا که باید بی تو و چشمت بسازم
سنگینیِ " سنگ " سقوطم را ببینی
با دست های گرم و دور از پیکر من
گلبوته های پای " قبر "م را بچینی
آغوشِ همزادم ، مگر جز غصه بوده؟
سهمی پُر از افسوسِ یک لبخند با تو
آسان فریبم داده این چرخ ستمگر
با " مژده "های واهیِ پیوند با "تو"
بار آورِ ویرانی ام ........ شاید بدانی
فصل الخطابِ ماتم و ، رو به سیاهی
من هیچ از "شوقِ" فراوان کم نکردم
" پا " روی مغروری خود بگذار ، گاهی
" آتش " زدی .... بر خاطرات آشنایی
ای " حضرتِ " انگیزه ی پای بمانم
بر شوکتِ موی پریشان "تو" سوگند
تو شاهکارِ خلقتی .... دردت به جانم
- ۳.۶k
- ۲۶ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط