عجله داشتم

عجله داشتم
تندتند راه میرفتم...
محکم به چیزی خوردم
ادم بود!
منتظر بودم بگوید : کوری !?
دستش را بطرفم دراز کرد
با من دست داد...
و لبخندی زد...!!!

به گمانم " انسان " بود...
دیدگاه ها (۳)

...

...

شبا ترسیدیزل بزن از پنجرت به ماهاگه حال داشتیبعضی وقتا سر بز...

What's that?-This? You gave me some marks, So I...Put it awa...

ادامه پارت قبل به آرامی پلک زد و گفت : من به شوهرم اعتماد دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط