امروز قبل از صبحونه رفتم نون بگیرم یه پیره مرده اونجا وا
امروز قبل از صبحونه رفتم نون بگیرم. یه پیره مرده اونجا واستاده بود. سیگارم آخراش بود خاموش کردم.
به چشمانم نگاهی کرد و پرسید: پسرم سیگار میکشی؟
گفتم: آره
گفت: به انم
.
.
.
.
.
.
.
پیرسگ اوله صبحی فقط میخاست به یکی برینه...!
به چشمانم نگاهی کرد و پرسید: پسرم سیگار میکشی؟
گفتم: آره
گفت: به انم
.
.
.
.
.
.
.
پیرسگ اوله صبحی فقط میخاست به یکی برینه...!
- ۱.۵k
- ۱۷ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط